بهانههای بنی اسراییلی نتانیاهو برای حمله مجدد به ایران | خطر حمله نظامی دوباره چقدر جدی است؟

رویداد ۲۴| گزارش اخیر شبکه انبیسی نیوز درباره افزایش نگرانی مقامهای اسرائیلی از بازسازی و گسترش برنامه موشکهای بالستیک ایران، نشانهای روشن از ورود پرونده ایران به مرحلهای تازه از منازعه امنیتی و آغاز دوباره بهانههای بنی اسراییلی اسراییل برای حمله به ایران است؛ مرحلهای که در آن تمرکز اصلی نه بر برنامه هستهای، بلکه بر توان موشکی و پدافندی ایران قرار گرفته است. این تغییر تمرکز، پیامدهای مهمی هم برای معادلات منطقهای و هم برای روابط ایران با آمریکا و متحدانش دارد.
بر اساس این گزارش، اسرائیل در حال آمادهسازی بستهای اطلاعاتی برای ارائه به دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، با هدف بررسی گزینههای حمله مجدد به زیرساختهای موشکی ایران است؛ اقدامی که از نگاه تلآویو میتواند مانع از تثبیت دوباره توان بازدارندگی ایران شود.
تغییر اولویت تهدیدات ادعایی اسراییل؛ از هستهای به موشکی
بر اساس محتوای گزارش ان بی سی، اگرچه مقامهای اسرائیلی اذعان دارند که ایران در حال بازسازی سایتهای غنیسازی هستهای است که در ماه ژوئن هدف حملات آمریکا قرار گرفتند، اما در نگاه آنها، تهدید فوریتر در حوزه موشکهای بالستیک و سامانههای پدافند هوایی قرار دارد.
از منظر امنیتی، این ارزیابی نشان میدهد که تلآویو برنامه موشکی ایران را یک «توان عملیاتی بالفعل» میداند؛ توانی که میتواند در کوتاهمدت توازن قوا را به زیان اسرائیل تغییر دهد. در مقابل، برنامه هستهای حتی در بدبینانهترین سناریوها نیازمند زمان بیشتری برای تبدیل شدن به یک تهدید فوری تلقی میشود.
از زاویه دید ایران، آنچه اسرائیل «تهدید» مینامد، بخش جداییناپذیر از دکترین دفاعی کشور است. برنامه موشکی ایران در دهههای گذشته و در واکنش به تجربه جنگ، تحریمهای تسلیحاتی و تهدیدهای مستمر نظامی شکل گرفته و تقویت شده است. برای تهران، موشکهای بالستیک نه ابزار تهاجمی، بلکه ستون اصلی بازدارندگی در برابر حمله خارجی محسوب میشوند.
در همین چارچوب، بازسازی تأسیسات آسیبدیده و ترمیم سامانههای پدافندی، واکنشی قابل پیشبینی به حملات قبلی تلقی میشود؛ واکنشی که هدف آن جلوگیری از تکرار چنین حملاتی است.
دیدار مارالاگو؛ تلاش برای امنیتیسازی دوباره ایران
دیدار پیشروی بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ در اقامتگاه مارالاگو، از منظر ایران و تحلیلگران منطقهای، تلاشی تازه برای امنیتیسازی دوباره پرونده ایران در سطح بینالمللی است. انتظار میرود نتانیاهو در این دیدار، گسترش برنامه موشکی ایران را بهعنوان تهدیدی فراتر از اسرائیل و خطری برای کل منطقه و منافع آمریکا معرفی کند.
این استدلال، پیشتر نیز بارها مطرح شده، اما اکنون با تأکید بر «فوریت تهدید»، رنگ و بوی تازهای به خود گرفته است. هدف اصلی تلآویو، همراهسازی واشنگتن برای مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم در هرگونه عملیات نظامی جدید علیه ایران است.
آمریکا؛ میان بازدارندگی و پرهیز از جنگ جدید
برای آمریکا، تصمیمگیری در این مقطع پیچیدهتر از گذشته است. حملات پیشین به تأسیسات ایران، اگرچه پیام روشنی از قدرتنمایی ارسال کرد، اما نتوانست بازدارندگی پایدار ایجاد کند. از سوی دیگر، ورود به یک درگیری تازه میتواند آمریکا را درگیر چرخهای از تنش کند که مدیریت آن دشوار و پرهزینه خواهد بود.
همین تردید باعث شده که اسرائیل بهدنبال جلب حمایت سیاسی، اطلاعاتی و عملیاتی آمریکا باشد؛ حمایتی که بدون آن، توان تلآویو برای اقدام یکجانبه محدود خواهد بود.
حمله دوباره به ایران چه تبعات منطقهای وببن المللی خواهد داشت؟
از منظر بینالمللی، هرگونه حمله جدید به ایران، پیامدهایی فراتر از مرزهای دو طرف خواهد داشت. افزایش ناامنی در خلیج فارس، واکنش احتمالی نیروهای همپیمان ایران در منطقه و تهدید مسیرهای انرژی، از جمله سناریوهایی است که میتواند بهسرعت بحران را بینالمللی کند. محمدجواد لاریجانی چهره اصولگرا و وزیر پیشین امور خارجه بعد از جنگ ۱۲ روزه درباره احتمال درگیریهای مجدد بین ایران و اسراییل و تبعات ناشی از آن برای فروش نفت ایران مشخنصا تهدیدی عجیب را بیان کرد: «اگر قرار باشد ایران در منطقه نفت نفروشد، هیچکس در منطقه نفت نخواهد فروخت».
برای ایران، چنین شرایطی هم تهدید و هم فرصت محسوب میشود: تهدید از حیث افزایش فشار و احتمال درگیری، و فرصت از منظر برجستهسازی هزینههای یک اقدام نظامی برای طرف مقابل.
بازنشر نگرانیهای اسرائیل در رسانههای آمریکایی را میتوان بخشی از یک نبرد روایتها دانست؛ نبردی که در آن تلآویو میکوشد اقدام احتمالی آینده را پیشاپیش مشروع جلوه دهد. در مقابل، از نگاه ایران، تقویت توان موشکی و پدافندی پاسخی طبیعی به تهدیدهای مستمر و نقض حاکمیت ملی است.
دیدار ترامپ و نتانیاهو میتواند مسیر تحولات آینده را مشخص کند، اما آنچه مسلم است، اینکه هر تصمیم شتابزده میتواند معادلات امنیتی منطقه را وارد مرحلهای پرهزینه و غیرقابل بازگشت خواهد کرد.




